الان مامان کلی پرتقال قاچ شده با عشق آورد دم اتاقم و باید بگم اف بر من دستشو رد کردمدرحالیکه بعد دعوای دیشب داشتم از زبون مامانم برا خودم میخوندم:"یه دختر دارم شاه ندارهاز خوشگلی تا نداره"میخوام الان برم محکم بغلش کنم و بچلونمش بهش بگم که این همه وقت با خودم قهر بودم و از خودم لجم گرفته بود نه اونباید بگم آره
درباره این سایت